دختری هر روز به نزد کورش کبیرمی رفت و ادعا می کرد از عشق او خواب ندارد
و خواستار ازدواج با کوروش است تا پریشانی حالی اش از بین برود
روزی از روز ها دخترک عاشق پیشه دوباره به نزد کوروش رسید و مانند قبل ادعای عشق سوزان خود را شرح داد
کورش لبخندی زد و به او گفت :
من نمی توانم با تو ازدواج کنم اما برادرم را برای تو در نظر گرفته ام که هم از من جوان تر است هم زیباتر و هم ثروتمند تر!
بعد با دست به پشت سر دخترک اشاره کرد و گفت برادرم پشت سرت ایستاده است .
دخترک سریع برگشت و کسی را پشت سر خود ندید …
کورش به او گفت اگر اینچنین که شرح می دادی عاشق من بودی هیچ گاه پشت سرت را نگاه نمیکردی !
اهورامزدا خدای یگانه ایرانیان باستان و زردشتیان است.به اعتقاد زردشتیان او خدای یکتا آفریننده هستی و برکت بخشنده است.اهورامزدا است که انسان را به سبب کارهایش به بهشت یا دوزخ می برد.در تقویم اوستایی ایرانیان باستان نخستین روز هر ماه به نام اهورامزدا نامیده شده است.در سراسر گات ها اهورامزدا برای زرتشت یکتا خدای توانا آفریننده و دانا است که در بالا ترین نقطه آسمان جایگاه اوست
اهورامزدا مرکب از واژه هندوایرانی اهوره و اوستایی مزدا به معنی سرور دانا است.این نام مرکب که در اوستا به صورت اهورمزدا آمده است ، در متن های پهلوی به اهورمزد و هرمزد و هرمز مبدل شده است. پیش از دوران هخامنشیان از یزدان شناسی و باورهای ایرانیان نمی توان جز در اساطیر و داستانهای پیشدادیان و کیانیان اثری یافت .یشت ها با این که بخشی از اوستای متاخر است به سبب ساختار اساطیری خود یکی از غنی ترین منابع یزدان شناسی کهن ایران پیش از زرتشت است.یشت ها اندوخته ای سرشار از ادب شمال و شمال شرقی ایران است.
اهورامزدای هخامنشی
سنگ نگاره های هخامنشیان کهن ترین اسنادی هستند که در آن ها و مکرر به نام اهورامزدا بر می خوریم. از ایمان کورش به اهورامزدا چیزی نمی دانیم. او در لوح استوانه ای خود به زبان بابلی از مردوک خدای بابلیان در مقام بزرگترین خدا نام برده است.دلیل آن البته شاید وجود این لوح در بابل نزد مردم آن منطقه باشد. از کمبوجیه هم نوشته ای در دست نیست . در اصالت لوحهای ارشام و آریا رمنه هم شک وجود دارد . بنابر این کهن ترین اثر مکتوبی که از اهورامزدا نام برده است سنگ نگاره داریوش در بیستون است. از این تاریخ جانشینان داریوش به وفور از نام اهورا مزدا به عنوان خدای خود یاد کرده اند. هخامنشیان علاوه بر اینکه عقیده داشتند اهورامزدا زمین را آفریده است ، میگفتند که او شاه را هم انتخاب میکند و به این گونه به شاهنشاهی خود رنگ تقدس میدادند.
اهورامزدا در اوستا بیش از هفتاد نام دارد
سرچشمه دانش و آگاهی - بخشنده رمه وگله - توانا - بهترین راستی - سرچشمه نعمت - خرد - خردمند - دانایی - دانا - ورجاوندی - ورجاوند - اهوره - زورمند ترین - دور از دسترس دشمن - شکست ناپذیر - به یاد دارنده پاداش - نگهبان - درمان بخش - آفریدگار - مزدا - آفریننده و نگهبان - شناساننده و مقدس ترین مینو - بسیار دانا - چاره بخش-پیشوا- بهترین پیشوا - اشون - اشون ترین - فرهمند- فرهمند ترین - بسیار بینا - بسیار بینا تر- دوربین-دوربین ترین- پشت و پناه- شناساننده - پرورنده-شهریار دادگر - نافریفتار-نافریفتنی-چیره شونده-شکست دهنده-آفریدگار یگانه-بخشنده همه دهش ها-بخشنده همه خوبی ها - بخشایشگر-به خواست خود نیکی کننده- سودمند- نیرومند- بزرگ-برازنده شهریاری و و و و
اما زرتشت در میان همه این نامها و صفات، مزدا را بیشتر برای خدای یکتای خود برگزیده
در مکتب زروانی هرمز و اهریمن پسران زروان هستند. پیش از آفرینش آسمان و زمین و هر چه هست ،حقیقتی بود به نام زروان که هزار سال نیایش کرد و ریاضت کشید تا فرزندی آورد به نام هرمزد که این فرزند آسمان وزمین و هر آنجه در ایندو است را آفرید. پس از اینکه زروان هزار سال نیایش کرد به خود شک کرد که آیا اینهمه ریاضت کشیدن بیهوده نبوده است؟ .او همچنان در این تفکر بودکه هرمزد واهریمن را باردار شد.هرمزد حاصل نیایش بود و اهریمن حاصل شک. او با خود فکر کرد دو فرزند در شکم دارم هر کدام زودتر بیرون آید او را پادشاهی بخشم. هرمزد اندیشه پدر را دریافت و به اهریمن گفت.اهریمن در دم شکم پدر را شکافت و در حضور ایستاد.زروان او را نشناخت و پرسید تو کیستی؟ اهریمن پاسخ داد فرزند تو هستم. زروان گفت فرزند من خوش بو و نورانی است و تو تاریک و بدبویی. در این هنگام هرمزد زاده شد که خوش بو و نورانی بود.زروان دسته برسم را که هنگام نیایش به دست میگرفت به هرمزد دادو گفت : تاکنون من برای آمدن تو نیایش میکردم ،از این پس تو باید برای من نیایش کنی. همین که زروان دسته برسم را به هرمزد داد اهریمن جلو آمد و گله کرد و گفت مگر پیمان نداشتی که هرکدام از فرزندانت زودتر پیش تو آید او را پادشاهی دهی؟ زروان برای پرهیز از پیمان شکنی به اهریمن گفت : ای بدخیم و دروغزن، بگذار پادشاهی نه هزار سال از آن تو باشد و پس از آن هرمزد را بر تو به شاهی میگمارم. پس از نه هزار سال هرمزد به شاهی رسید و به دلخواه خود عمل کرد.آنگاه هرمزد و اهریمن آغاز به آفرینش کردند و هر آنچه که هرمزد می آفرید نیکو بود و راست و آنچه اهریمن می کردی بدی بود و کژی
اهورامزدای ساسانی
سلسله ساسانیان تحت سلطه افراد مذهبی تاسیس شد و آنها اهورامزدا را می پرستیدند.این سنت از زمان هخامنشیان در پارس رایج بود. ساسانیان اعتقاد داشتند شاهان از تخمه ایزدان هستند.اهورامزدای ساسانی به کلی با اهورامزدای گات ها متفاوت است.در سنگ نگاره های ساسانی شاهان حلقه شاهی را از اهورامزدا میگیرند و اهورامزدا در این زمان به شکل آدمی نموده می شود که مقابل شاه ایستاده است و به این ترتیب اهورامزدا که در زمان هخامنشی طرحی سمبولیک داشت در این زمان به شکل آدمی در آمد.دیهیم شاهی در دست راست اهورامزدا وبرسم مقدس در دست چپ او قرار دارد و دست راست را برای اهدای دیهیم به شاه جلو آورده است
میترا پیش از زرتشت یکی از بزرگترین خدایان هندو ایرانی بود.افسانه های درگیر با میترا به زمان های دور می رسد.از زمانی که ایزد هوم ،نگهبان گیاه هوم، به وسیله میترا و به کمک ورونه و دیگر خدایان کشته شد.سهم میترا از کشته او شیره اوست که به زمین می پاشد و انواع گیاهان و جانوران از این شیره پدید می آیند. در واقع بخشی از آفرینش با میترا پیوند خورده است. یکی دیگر از کارهای میترا کشتن گاو است و با پاشیدن خون گاو بر زمین برکت و سرسبزی می آفریند. نوشیدن شیره هوم و قربانی کردن گاو برای پرستندگان میترا بسیار اهمیت داشته است.در ریگ ودا نیز میترا در کنار ورونه دیگر خدای پرقدرت برهمنان قرار دارد.در سال 1907 در بوغازکوی آسیای صغیر لوح های گلی چندی از 1400 سال پیش از میلاد کشف شده اند که در آنها از میترا و ورونه خدایان بزرگ هندوایرانی کمک خواسته شده است
تا زمان اردشیر دوم هخامنشی از میترا نامی نیست .او در سنگ نبشته همدان می گوید : این کاخ را به خواست اهورامزدا ،آناهیتا و میترا من بنا کردم.آناهیتا و میترا مرا از هر بلا بپایندو این را که بنا کردم خراب نکنند و به آن آسیب نرسانند.اردشیر سوم در تخت جمشید در دیوار شمالی کاخ اردشیر نوشته است: آناهیتا و میترای خدا ،مرا و این کشور را و آنچه را که من کردم بپایاد.پلوتارخ نیز نوشته جالب توجهی درباره داریوش سوم دارد.هنگامی که او خبر مرگ همسرش را که اسیر یونانیان شده بود می شنود به تریئوس می گوید اگر هنوز مرا خواجه خود می دانی تو را به فروغ میترا سوگند میدهم راست بگو ..... جز اینها سندی از میترا پس از ظهور زرتشت نداریم. در زمان اشکانیان مهر پرستی به غرب رخنه میکند. مهرپرستی و آیین های آن با روحیه جنگجویی اشکانیان سازگار بوده است.بنا به روایت مغی به نام اوستانس برای نخستین بار مهر پرستی را به غرب ایران می برد و در آنجا رواج میدهد. پس از آن کاهنان همسایگان غربی ایران آیین های میتراگان را مانند قربانی کردن برای میترا را اجرا میکنند.استرابون خود در یکی از این مراسم شرکت کرده و آنرا گزارش کرده است . هنگامی که تیرداد اول اشکانی به روم میرود تا از امپراتور نرون تاج شاهی را بگیرد به او گفت:فرمانروا منم،از تخم ارشک....اما برده توام و نزد تو آمده ام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم. یک سده قبل از این میترا توسط دزدان دریایی دریای کیلیکه به روم راه یافته بود.به گزارش پلوتارخ این دزدان از یکی از سرداران روم در میان جنگهای ایران و روم شکست خوردند و در روم مخصوصا در منطقه اوسیتا اسکان داده میشوند و در آن دیار آیین مهر پرستی را رواج میدهند.ارمنستان نیز در زمان اشکانیان میترا را می شناخته. سنگ نگاره های آنتیوخوس کماژن و میتراداد در نمرود داغ ارمنستان کوچک میترا را نشان میدهد که در لباس اشکانی با آنتیوخوس و میتراداد دست میدهد.در سکه ای که توسط گوردیان سوم در تاروس ضرب شده است میترا در حال کشتن گاو است. در سال 601 امپراتور روم تراژن رومانی را تصرف کرد وآیین میترا را با خود به آنجا برد و معابدی برای او ساخت.قیصر هادریان تا اسکاتلند پیش رفت و در آنجا برای میترا معابدی ساخت.در رومانی ،بلغارستان ،آلمان ،اتریش،یوگوسلاوی،انگلستان،اسپانیا،فرانسه و شمال آفریقا معابد میترا پرستی ایرانی توسط رومیها ساخته شد. طبق سنت زرتشتی در پل چینود دادگاه رسیدگی به اعمال درگذشتگان است و آنجا سه ایزد میترا ،سروش و رشن به ریاست میترا به اعمال درگذشتگان رسیدگی میکنند
کتاب مقدس ایرانیان باستان
اوستا کتابی است از مجموعه نوشته های مقدس که در دوره های مختلف زمانی نگارش شده اند. گات ها قدیمی ترین قسمت اوستا است که توسط خود زرتشت نگاشته شده است. گات ها مجموعه ای از سرود ها است که با زبانی شیوا و اعتقاداتی ساده همراه است و ادبیات آن شبیه ریگ ودای هندیها است که در 1500 تا 1200 سال پیش از میلاد نگاشته شده است. قسمت دیگر اوستا یشت ها است که به طور قطع توسط زرتشت نوشته نشده است زیرا زبان آن با گات ها فرق دارد.این قسمت احتمالا در قرن ششم میلادی نوشته شده است.یسنا شامل آیینهای عبادت ، استفاده از شربت هوم ،تقدس آب و آتش است. قسمت بعدی اوستا وندیداد است که در زمان اشکانیان نگاشته شده است.خبرهای مربوط به تدوین اوستا بسیار مخدوش است
کتب منسوب به ساسانیان
بر اساس گزارش دینکرد داریوش سوم اوستایی را که زرتشت آورده بود در دو نسخه گردآوری کرد و در گنج شیزگان و در دژنبشت قرار داد. این دو نسخه با حمله مقدونیان از بین رفت.آنچه در سینه ها مانده بود یا از گزند در امان مانده بود در زمان بلاش از نو گرد آوری شد.تنستر به دستور اردشیر بابکان دست به تدوین اوستای واقعی زد. پس از او شاپور کار او را دنبال کرد و همه مطالب پزشکی و نجوم و هر آنچه در یونان و هندوستان باقی مانده بود رادر یک کتاب جمع آوری کرد. افزودن خرده اوستا به اوستای واقعی در زمان شاپور انجام گرفت زیرا با خرده اوستا مشارکت در انجام وظایف دینی برای غیر روحانیون نیز امکان پذیر میشود.زبان اوستا در زمان تدوین برای مردم عادی قابل فهم نبود و برای روحانیون نیز غالبا دشوار بود.ناگزیر برای کاربرد عملی تر ، اوستای اوستایی به اوستای پهلوی یا فارسی میانه ترجمه و تفسیر شدو این ترجمه های آکنده از تفسیرهای دلخواه، زند خوانده میشد که در لغت به معنی تفسیر و گزارش است. پس اوستای ساسانی آمیخته ای بود از اوستا و شرح مسایل اعتقادی روز و مطالب کم ارزش قانونی و آیینی از موبدان.
تدوین اوستا
تا 230 سال پیش در ایران فقط زرتشتیان اوستا را میشناختند و کسان دیگر آن را نمی شناختند. بلخی نقل کرده است که اوستا کتابی بوده است که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود. به این ترتیب نقل قولهایی پراکنده و غیر قابل استناد از دوره های مختلف تاریخ داریم. واژه اوستا در زمان تدوین اوستا وجود نداشته است و در حدود 300 سال پیش واژه زند اوستا کم کم به اروپا راه یافت و مشهور شد. در خود اوستا به این نام برنمی خوریم.
اوستا شناسان میگویند اوستای زمان ساسانی 21 نسک داشته است و دینکرد 21 نسک اوستا را به سه بخش تقسیم کرده.نسکهای مربوط به گاتهایا گاسانیک در برگیرنده جهان بینی و اخلاق،نسکهای هاتک مانسریک مربوط به نیایشها و نسکهای داتیک شامل قوانین و احکام. اوستای موجود از پنج بخش تشکیل شده است یسنا -ویسپرد-وندیداد-یشت ها -خرده اوستا
به سبب ارجمندی آب در ایران باستان چند ایزد برای پاسداری از آب وجود داشت که آناهیتا محبوبترین آنها است.او سرچشمه همه آبهای روی زمین است و فره زرتشت برای نگه داری به او سپرده شده است.-بندهش 143- اشیاء مفرغی لرستان گویای آن است که مادها اولین ایرانیانی بودند که آناهیتا را گرامی میداشتند.سنگ نبشته اردشیر دوم هخامنشی در همدان به آناهیتا اشاره دارد که شاید اولین سند مکتوب در این زمینه باشد. او میگوید مجسمه های آناهیتا را در شوش بابل و همدان نصب کرده است.در زمان اشکانیان آناهیتا با میترا و اهورامزدا یک مثلث مقدس را تشکیل میدهند. سکه های مکشوفه اشکانی در همدان و تخت سلیمان که به آناهیتا تعلق داشتند و اینکه تیرداد دوم اشکانی در معبد آناهیتای شهر ارشک تاج گذاری کرد نشان دهنده اهمیت آناهیتا در این دوره است.سنگ نبشته های مهم زیادی از دوره ساسانی مانند سنگ نبشته شاپور اول نرسی اول،طاق بستان خسرو پرویز و انوشیروان و معبد آناهیتای کنگاور و بیشاپور به آناهیتا تعلق دارند.ساسانیان در معبد آناهیتای استخر که اداره آنرا بر عهده داشتند شروع به کار کردند و هیربدان در معبد آناهیتای استخر برای نجات ایران یزدگرد سوم را به شاهی برگزیدند.به این ترتیب آغاز و پایان سلسله ساسانی با معبد آناهیتا آمیخته بود
در زمان هخامنشیان به غیر از معابد آناهیتای همدان و استخر بقیه پرستشگاهها در فضای باز بودند.معبد آناهیتای کنگاور در زمان اشکانیان رونق بسیار داشت.حیات فرهنگی این معبد از سده پنجم میلادی تا یازده میلادی حکایت میکند.پرستشگاه آناهیتای بیشاپور نیز از مراکز مهم عبادی دوران ساسانیان بود
در معابد آناهیتا گذرهایی برای عبور آب ساخته میشد .این معابد در نزدیکی رودخانه یا قنات بودند و گذر های آب با شیب بسیار کم ساخته میشدند تا صدای حرکت آب به نرمی به گوش برسد. در این معابد محرابهایی برای نیایش ساخته میشد
معابد اناهیتا
آناهیتا در یونانی آنائیتیس ،ارمنی آناهیت و فارسی ناهید خوانده میشود.نام کامل این فرشته اردوی سوره اناهیتا است که اردی به معنی فزودن و بالاندن است و نام یکی از رودهای اساطیری است و معمولا با سوره به معنی زور با هم می آیند و اناهیتا از ترکیب حرف نفی ا وآهیته به معنی چرک و ناپلید است.آناهیتا یعنی نیالوده و پاک وبی آلایش. هیچ ایزدی در آیین زرتشتی به اندازه آناهیتا با گرمی و دلبستگی یاد نمی شود.در حالی که همزاد آناهیتا اپم نپات در مقام نوه آبها در دریاها زندگی می کند ، آناهیتا دوشیزه رودها،تجسم رودی توانگر و افسانه ای ،بیرون از اندازه طبیعی وتبلور آب مقدس و همه رودها است.او سرچشمه همه آبهای روی زمین است.اندامی بلند بالا و بی نظیر دارد.فره زرتشت برای نگه داری تا روز رستاخیز به آناهیتا سپرده شده تا در دریای فراخکرت در نیمروز و کنار البرز نگه داری شود